پرستوی سپید

دل نوشته های یک پرستو...

پرستوی سپید

دل نوشته های یک پرستو...

طبقه بندی موضوعی

شیعیان ما ..

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۲۸ ب.ظ
  • محمد بن ابی عمارۀ کوفی می‌گوید از امام باقر(ع) شنیدم فرمودند: «مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِکَ لَنَا أَوْ حَقٍّ نُقِصْنَاهُ أَوْ عِرْضٍ انْتُهِکَ لَنَا أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا بَوَّأَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا فِی الْجَنَّةِ حُقُباً»(امالی مفید/175)، کسی که که یک قطره اشک بریزد برای خونی که از ما ریخته شده، یا برای حقی که از ما غصب شده، یا برای بی‌احترامی به ما اهلبیت، یا به هر کدام از شیعیان ما، خدا او را در بهشت با ما همراه خواهد کرد.


http://bayanmanavi.ir/post/2740

بیداری سرکوب شدنی نیست ..

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۱۸ ب.ظ

من یک نکته‌ای را عرض کنم من شنیدم که بعضی‌ها رفتند سراغ بعضی از سفارتخانه‌ها. من الآن دارم به شما ابلاغ می‌کنم، به عنوان مسئول دولتی و به عنوان امام جمعه و یک روحانی؛ به سفارتخانه‌ها نزدیک نشوید. 

این را بدانید که اگر شما از سیاست انگلیس یا سیاست آمریکا یا هر کس دیگری بدتان می‌آید راهش این نیست که یک عده‌ای بروند بی مهار از دیوار سفارتخانه بالا و به سفارتخانه‌ها نزدیک بشوند، بنده دارم پیش شماها شهادت می‌دهم که این قطعاً و قطعاً به ضرر اسلام و مسلمین و به ضرر جمهوری اسلامی است.



http://bayanmanavi.ir/post/2743

میخواهم عاقل تر باشم ..

پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۹ ب.ظ

امروز و چند روز پیش ذهنم خیلی مشغول این بود که کم عقلی هایی که کرده م باعث از دست دادن چه نعمت ها و موقعیت هایی شده ..

خیلی افسوس داره ولی با افسوس کاری از پیش نمیره ..

اولین قدم اقرار به کم عقلی خودمه .. دومین قدم .. خدایا تو که منو آگاه کردی به این کمبود عقل ، لطفا خودت بقیه راه و نشونم بده ..

و به جهل من رحم کن .. 

و برایم جبران  کن از لطف خودت ..

خیلی دوست دارم عاقل تر باشم تا هم کمتر خودم آسیب ببینم و هم کمتر دیگران را آسیب رسانم ..

پروردگارم من به این عجز خودم آگاهم .. رحم فرما یا ارحم الراحمین ..

خواب بد دیدم.. از نوع حرم نا امن ..

يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ

خوابیده بودم رو کاناپه وسط پذیرایی .. بالای اونجا همیشه نور خورشید تو بعد از ظهر افتاده و حسابی کیف میده واسه خواب جوجه ماشینی ای مثل من ..

ولی خواب این دفعه از دماغم در اومد با عرض شرمندگی!

خواب دیدم با نازنین رفتیم خونه خدا .. من داشتم نماز مستحبی می خوندم، نزدیک غروب بود و صف های نماز داشت تشکیل میشد..

حورا دوستمم بود ، انگار کاروان از آشناها بود فقط .. داشتم سلام نماز و میدادم که یه شرطه بد ذات سعودی اومد جلو زد بهم .. کسی که کنارم بود ایرانی بود بهم گفت نمازتو زودتر تموم کن پاشو برو .. من حول حولی سلام دادم نشستم که شرطه زد به دستم و مهر قایم شده تو دستم و دید و ازم گرفت !! ترسیده بودم .. نمیدونستم چیکار کنم ، مهر و انداخت تو یه پلاستیک که توش پر از مهر بود! انگار امروز کلی شیعه اذیت کرده بود ..

همینطور با اضطراب نگاش می کردم که دیدم رفت طرف نازنین ، نازنین داشت با یه عرب حرف می زد انگار و  عقب تر از من نشسته بود .. من پریدم رفتم پیشش وایسادم ، شروع کرد به سوال پرسیدن ، ناکس خوب فارسی بلد بود .. من تند نتد جواب میدادم که نه این سواد نداره ولش کن ، اما انگار فایده نداشت نمی فهمید و نمیخواست بفهمه ..

رفتم طرف حورا که بهش بگم یه کاری کنه نشسته بود تو صف نماز ، برگشتم دوباره سراسیمه دیدم نازنین و شرطه ها بردن!!! داشتم دق میکردم شروع کردم به گریه و زاری و داد و بیداد که نبرینش از خدا بی خبرا .. .. که مسئول کاروان منو گرفت و گفت آروم باش دختر اگه تو رم بگیرن ما نمیتونیم هیچ کاری کتیم .. صدات در نیاد ..

اونجا حرم امن الهی بود تو دستای یه مشت از حرم و اله و هر چه مقدسات بی خبر ..

و هنوز تا کسی نرفته باشه و ندیده باشه، این دشمنی عمیق رو درک نمی کنه ..

نمیخوام تلوزیونی زندگی کنم..

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۵ ب.ظ

از وقتی میبینم تلوزیون کوفتی چقققققدر من و خواهرمو از هم دووووور کرد .. اصلا دلم نمیخواد تلوزیونی زندگی کنم ..

شاید آدمای واقع بین بگن این دیگه جزئی از زندگی ما شده و کاریش نمیشه کرد ..

اما من میگم دلم نمیخواد تلوزیونی باشم حتی اگه به قیمت ساعت ها نبودن در کنار خانواده م جلوی تلوزیون تموم بشه ..

شما شاید بگید خیلی برنامه های خوب داره که میشه استفاده کرد ،.

من میگم بله ولی خودتونم میگید از این برنامه هام داره .. یعنی همه ش با هم خوب نیس .. پس چرا ما کل تلوزیون و تو خونه مون راه میدیم؟ چرا نمیتونیم فقط همون چند تا برنامه ی به نظر خودمون خوب و داشته باشیم ؟

چرا مجبوریم از صبح تا شب هزار تا برنامه و آهنگ و تبلیغات گاهاً مستهجن رو با چشمامون ببینیم و با گوشامون بشنویم و صدامونم در نیاد .. و قاعدتاً بشیم همون چیزی که من ازش متنفرم.. یک آدم تلوزیونی بی خاصیت ..

مثل بعضی از قضاهای دوره زمونه ی ما ..همه مجبوربم و میخوریم بدون اینکه بدونیم از چی درست شده  و به چه دردمون می خوره ..

نتیجه ش میشه معده درد ..

تلوزیونی نشیم ..

تلوزیونی زندگی نکنیم ..

معده مون سالم می مونه ..



از هیولاها خوشم نمیاد حتی اگه انیمیشنی باشه ..

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۱۲ ق.ظ

از هیولاها خوشم نمیاد حتی اگه تو فیلما باشه ..

حتی انیمیشن ..

حتی اگه فانتزی و با مزه باشه ، هیولا هیولاست .. حتی اگه الکی مثلا با بچه ها مهربون باشه ..

حتی اگه به بچه ها شکلات بده و با اونا بازی کنه ، تغییری تو ماهیت هیولا ایجاد نمیشه..

هیولا هیولاست ، حتی اگه هزاران هزار انیمیشن جذاب و با نمک ازش ساخته بشه ..

من نه از هیولا ها خوشم میاد و نه بهشون اعتماد میکنم حتی اگه حرفای خوب خوب بزنن و فرشته بنظر بیان..

هیولا هیچوقت خوب نمیشه ..



شعار مومنین..

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ب.ظ

هر روز تکرار کنید تا ملکه ذهتنان شود ..

مومنین ..

یکدیگر را به حق سفارش دهید ..

یکدیگر را به صبر سفارش دهید ..

تا از زیانکاران نباشید ..


صبور که باشی اصلا دردی احساس نمی کنی ، نه اینکه دردت را پنهان کنی ..

صبور باش ، حق پرست باش .. در دنیا و آخرت خوشبختانه زندگی کن ..




زندگی بهتر - رمضان 94 - مسجد امام صادق علیه السلام - حاج آقا پناهیان 

توافق داشتن یا نداشتن ..

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ق.ظ

نه با توافق مخالفم و نه از جهانی شدن اکراه دارم ..

نه باج دادن به دشمن را هر چه قدر هم که ادعای گنده منی بودن کند ، می پسندم و نه هوچی بازی و زیر آبی رفتن..


توافق هر چه خوب و عالی .. هر چه همراه با عطر میوه های تابستانی .......................................... من به طرف مقابل اعتماد ندارم ...

تنها کسی که در همه حال می توانمم به حرفش اعتماد کنم یکی ست .. او که گفته و اتمام حجت کرده " همانا شیطان دشمن آشکار شماست"

و بر کسی پوشیده نیست که شیطان بزرگ ... آمریکا ست..

توافق هر چقدر هم رضایت بخش .... من به شیطان ، بی اعتمادم ...



امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
کسی که در گرمای شدید به خاطر رضای خداوند روزه بگیرد، و تشنه شود، خداوند هزار فرشته را موکّل او می‌کند تا صورتش را نوازش دهند و وی را بشارت دهند. تا این که وقتی افطار کرد خداوند به او می‌گوید: چقدر خوش است بو و رائحه تو!  ملائکه من! شاهد باشید که من قطعا او را آمرزیدم.

متن حدیث:
قَالَ أبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : مَنْ صَامَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ یَوْماً فِی شِدَّةِ الْحَرِّ فَأصَابَهُ ظَمَأٌ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ ألْفَ مَلَکٍ یَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ یُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ مَا أطْیَبَ رِیحَکَ وَ رَوْحَکَ مَلَائِکَتِی اشْهَدُوا أنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَه‏.

 

«ثواب‌الاعمال، ص 113- اصول کافی، ج۴، ص64»